ایراد بزرگ آنجاست که
شرطِ امکانِ تحققِ همان چیزی هم که شما میگویید، همان چیزی است که ما میگوییم.
ما هم بدمان میآید از بیعدالتی. از بیعدالتیهایی که ریشه در تفکر لیبرالی و نولیبرالی دارد. ما هم از وقاحت بدمان میآید. از اینکه بخواهیم گروهی را مقطوعالنسل کنیم تا جامعه از لوث وجودشان (!) پاک شود ناخرسندیم. ناراحت میشویم. عصبانی میشویم. رگهای گردنمان ورم میکند. دلگیر میشویم. به زمین و زمان بد و بیراه میگوییم. ولی یادتان باشد همهی این امور ناراحتمان میکند چون غیراخلاقی است. حالا شما بگویید غیرانسانی است، یا هر چیز دیگر. ولی در مورد یک
مفهوم حرف میزنیم. و آن مفهوم مستظهر است به مفهوم اصیلتری که نمیشود با آن به مقابله پرداخت.
خیلی هم قرار
نیست فلسفهاش را دربیاوریم. ولی اگر یک وقتی دلتان خواست فلسفهاش را درآورید، بدانید و آگاه باشید که نقطهای خارج از مفاهیمِ بنیادینِ نگاههای مختلف نیست و الحاق به یکی از آنها نیز دایر مدارِ همان است که آن است.
...
+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۹/۲۳ توسط عمران قاضی زاده دایورت کردن در روزگاران ماضی...
ما را در سایت دایورت کردن در روزگاران ماضی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nime-negari بازدید : 144 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:30